اکنون خورشید از پس کوه های ایران رخ می تاباند
ماه در میان آسمان شهر فرنگی من رو به ستاره های شب لبخند می زند
و آه
این همه ستاره که اغوا گرانه چشمک می زنند
و
من مانده ام منتظر
تا انتهای سحر گاه ماهی که به سوی یک بغل خورشیدک عاشق، پرواز خواهم کرد
No comments:
Post a Comment
لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو