04/05/2011

بهاریه چهارم

 هنوزهم یادمه اون خط کش چوبی زرد رنگ ناظم کلاس پنجمم، خانم میاندهی که بالا و پایینش می برد و هی می زد روی کف دست چپش و با خشونت به بچه ها نگاه می کرد تا بچه ها ازش حساب ببرن. کم حرف بودم و کم رو. زود خجالت می کشیدم و ناراحت می شدم و اشک تو چشمام جمع می شد
آقای صالحی معلم ریاضی رو هم خوب یادمه. اونم یه خط کش داشت درست هم رنگ خط کش خانم میاندهی، کلفت و چوبی و سنگین و یه خط کش بلند و چوبی و ظریف تر. پسرها رو محکم تر می زد و دختر ها رو ملایم تر. آقای صالحی هنوز فشار و درد اون انگشت های سفتت که از سمت استخونی ش توی سر ما بچه ها فرو می کردی که چرا روی فلان مسئله گیر کردیم یا بلد نیستیم توی سرم باقی مونده
بارت سنگینه آقای صالحی
خیلی سنگینه
-------------------------------
گفتم ننویسم/ ، نشد

3 comments:

  1. نامهربان ها چقدر تلخ و ناگوارند فروغ

    ReplyDelete
  2. فروغ خانم شاید به این بهانه که نیت بدی نداشتند بتوان گذشت ضمنا سیستم هم بی تقصیر نبود

    ReplyDelete
  3. با سلام
    خیلی اتفاقی روی بلاگ شما افتادم و این موسیقی زیبا جذبم کرد. میسه بگین که این قطعه کار کیه؟

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو