01/07/2009

یک روز می آید از پس این روزهای لخت و سنگین که شب، زوزه گرگ ها و روباهان دشت جنون را به کام سپیدی آسمان بریزد
یک روز می آید از پس این روزهای لخت و سنگین که دخترک، شاد و بی پروا ترانه دوستی و آزادی را از چادر سیاه شب بر بگیرد و گل واژه های بیرق طلایی را به دامان طبیعت بپاشد
روز ما، آن روز روشن
روز ما، آن روز آبی
روز ما، آن روز بستری بر زورق کامرانی
روز ما، آن روز آفتابی

2 comments:

  1. سلام فروغ جان به اميد روزي كه خواهد آمد .
    شهلا

    ReplyDelete
  2. سلام فروغ جان. یعنی واقعا می رسد همچین روزی؟
    واقعا می رسد؟ باید امید داشت.نه؟

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو