نخودی من با این دسته گلش داره می گه که از الان به کشیدن نقاشی علاقمندم، خصوصا روی پاهام. وروجک همه کتاباشو جویده، کاغذ خور هم هست، اونم از نوع بسیار جدی اش
نخودي شما بايد دختر عاقلي باشه كه بعوض روتختي فقط به پاهاي كوچكش اكتفا كرده!! نميدونم چندتا پدر و مادر هستيم كه از فرزندانمون و ماجراهاي رشدو باليدنشون مي نويسيم ولي اين روزها هي داره تعدادشون بيشتر ميشه!
بگذار تا هر چه دلش می خواهد بکشد.... شاید دو بال پرواز هم برای ما کشید ..... امیدوارم همیشه باشد... شاد باشد... پاینده باشد...و به دور از هیاهوی آدم بزرگها .... به او بگو دو بال برایم بکشد که محتاج پروازم... با دستهای مهربانش که سرشار از کودکیست.... شاد باشی فروغ جان
salam khale khoobi? elahi man ghorboonesh beram,be har soorat bayad be mamanesh bere dige,kaghaz khordanesham eshkal nadare manam hamin joori boodam va mamanam hamishe migoft age kaghaz bokhori az too dahanet jojo miad biroon,in tahdidasham baes shod ke man bishtar bokhoram ta jojoe biad az dahanam biroon,akhe man joje khaili dust dashtam.
به چشم هایی که فکر می کنند ممنونم که سر زدید، من زیاد از نیکی نمی نویسم، مثل خودتون، اما گاهی اوقات اجتناب ناپذیره، چون بچه ها تا وقتی خیلی کوچکند تمام وقت ما را پر می کنند،گاهی لازمه که با چشم های آن ها دنیا را ببینیم به همین دلیل ست که رفتارشان در نوشته هایمان منعکس می شود، زیاد فرصتی برای فکر کردن و تامل کردن نداریم، بیشتر آنها را می بینیم تا دنیای اطرافمان را، اگر چه من همواره سعی دارم بین این دو دنیا برای خود فاصله ای ایجاد کنم ممنونم
ناشناخته عزیز که نمی دونم همان شهر بانو هستی که در بالا نام خود را ننوشتی یا نه، به هر حال آرزو می کنم که بتوانی همواره با دو بالی که داری پرواز کنی. باور کن که من بال های تو را می بینم
شهر بانو جان من هم برایت همان روز ایمیل زدم، فکر پرواز همیشه زیباست، می دونم قفسی که انتخاب کردی آن قدر پر زرق و برق است که تنهایت را پر کند اما قفس خانگی مهر دیگری دارد مرسی که سر می زنی نازنین
عرفانه جان خاله ممنونم از کامنتت، می دونم همیشه میای اما فکر می کنم این دفعه در مقابل عکس نیکی نتونستی مقاومت کنی و کامنت گذاشتی. گلم کودکی تو و یاد آوری خاطرات تو برای من هم دلپذیره. بهونه گیری ها، گریه ها، کاغذ خوردن ها، وای بغض کردن هات، چقدر شیرین بودی بعضی اوقات نیکی رو که می بینم یاد تو می افتم، همون طوری که مامانت می گفت عرفانه رو که می بینم یاد بچگی های فروغ می افتم علم ژنتیک قویا زنده است از خوندن کامنتت خیلی لذت بردم
سارا جان مرسی عزیزم، تو محبت داری زنده باشی نازنین
نخودي شما بايد دختر عاقلي باشه كه بعوض روتختي فقط به پاهاي كوچكش اكتفا كرده!!
ReplyDeleteنميدونم چندتا پدر و مادر هستيم كه از فرزندانمون و ماجراهاي رشدو باليدنشون مي نويسيم ولي اين روزها هي داره تعدادشون بيشتر ميشه!
بگذار تا هر چه دلش می خواهد بکشد.... شاید دو بال پرواز هم برای ما کشید ..... امیدوارم همیشه باشد... شاد باشد... پاینده باشد...و به دور از هیاهوی آدم بزرگها .... به او بگو دو بال برایم بکشد که محتاج پروازم... با دستهای مهربانش که سرشار از کودکیست.... شاد باشی فروغ جان
ReplyDeleteفروغ جان عوض من لپهای نازش رو ببوس و بگو برای من دو تا بال سفید بکشد . هوای پرواز در سر دارم .
ReplyDeleteبرات ایمیل نوشتم نمیدونم رسید یا نه ؟
شهربانو
salam khale khoobi?
ReplyDeleteelahi man ghorboonesh beram,be har soorat bayad be mamanesh bere dige,kaghaz khordanesham eshkal nadare manam hamin joori boodam va mamanam hamishe migoft age kaghaz bokhori az too dahanet jojo miad biroon,in tahdidasham baes shod ke man bishtar bokhoram ta jojoe biad az dahanam biroon,akhe man joje khaili dust dashtam.
وااااااااااااااای عزیزم........
ReplyDeleteخدا حفظش کنه براتون فروغ جان....
به چشم هایی که فکر می کنند
ReplyDeleteممنونم که سر زدید، من زیاد از نیکی نمی نویسم، مثل خودتون، اما گاهی اوقات اجتناب ناپذیره، چون بچه ها تا وقتی خیلی کوچکند تمام وقت ما را پر می کنند،گاهی لازمه که با چشم های آن ها دنیا را ببینیم به همین دلیل ست که رفتارشان در نوشته هایمان منعکس می شود، زیاد فرصتی برای فکر کردن و تامل کردن نداریم، بیشتر آنها را می بینیم تا دنیای اطرافمان را، اگر چه من همواره سعی دارم بین این دو دنیا برای خود فاصله ای ایجاد کنم
ممنونم
ناشناخته عزیز که نمی دونم همان شهر بانو هستی که در بالا نام خود را ننوشتی یا نه، به هر حال آرزو می کنم که بتوانی همواره با دو بالی که داری پرواز کنی. باور کن که من بال های تو را می بینم
شهر بانو جان
من هم برایت همان روز ایمیل زدم، فکر پرواز همیشه زیباست، می دونم قفسی که انتخاب کردی آن قدر پر زرق و برق است که تنهایت را پر کند اما قفس خانگی مهر دیگری دارد
مرسی که سر می زنی نازنین
عرفانه جان
خاله ممنونم از کامنتت، می دونم همیشه میای اما فکر می کنم این دفعه در مقابل عکس نیکی نتونستی مقاومت کنی و کامنت گذاشتی. گلم کودکی تو و یاد آوری خاطرات تو برای من هم دلپذیره. بهونه گیری ها، گریه ها، کاغذ خوردن ها، وای بغض کردن هات، چقدر شیرین بودی
بعضی اوقات نیکی رو که می بینم یاد تو می افتم، همون طوری که مامانت می گفت عرفانه رو که می بینم یاد بچگی های فروغ می افتم
علم ژنتیک قویا زنده است
از خوندن کامنتت خیلی لذت بردم
سارا جان
مرسی عزیزم، تو محبت داری
زنده باشی نازنین