15/12/2007

زمستون اومده، همه جا یخ زده، صدای پای ننه سرما میاد، صدای پاشو می شناسم
با همه صداهای دیگه فرق داره
طعم تمشک داره
چشماش عسلیه
مهرش مثل خورشید می تابه
برف اگه بیاد
قول دادم
واسه ننه سرما یه آدم برفی
درست کنم، نه از اونایی که پیش تر ها درست می کردم، از اون واقعی هاش
ننه سرما
دیروز یکی از اون آدم برف های واقعی آب شد و من نتونستم بهش برسم؛
چیک چیک چیک اشکاش می چکید رو هویج دماغ و رو ذغال چشماش؛
من فقط نگاش می کردم و می لرزیدم
...




4 comments:

  1. مهربانم فروغ
    نمي‌دانم چرا رفتم تا"زمستانِ" افشين مقدم
    يك جايي آن دورها
    لابلاي عكس‌هاي سياه و سفيدِ برف
    برف توي عكس‌هاي سياه و سفيد، سفيد بود و
    لب‌هاي تو سرخ
    عين گيلاس‌هاي روي درخت
    عين شال گردني‌
    دلم مي‌خواهد مثل بچه بدوم توي برف‌ها
    دلم مي‌خواهد همانجا
    كه ايستاده‌اي
    گير كنم لابلاي برف‌ها
    و تماشات كنم
    با چشم‌هاي كودكي‌

    ReplyDelete
  2. مهربانم فروغ
    نمي‌دانم چرا رفتم تا"زمستانِ" افشين مقدم
    يك جايي آن دورها
    لابلاي عكس‌هاي سياه و سفيدِ برف
    برف توي عكس‌هاي سياه و سفيد، سفيد بود و
    لب‌هاي تو سرخ
    عين گيلاس‌هاي روي درخت
    عين شال گردني‌
    دلم مي‌خواهد مثل بچه‌ها بدوم توي برف‌ها
    دلم مي‌خواهد همانجا
    كه ايستاده‌اي
    گير كنم لابلاي برف‌ها
    و تماشات كنم
    با چشم‌هاي كودكي‌

    ReplyDelete
  3. حمید رضا عزیز
    بعد از فوت زنده یاد قیصر امین پور دیگر متنی از تو در وبلاگت ندیدم
    منم مدتها بود که صدای افشین مقدم را نشنیده بودم. اگر منطور نظرت همان افشین مقدمی ست که خیلی زود با خوانندگی وداع گفت و در آغوش خاک آرمید؛
    تو هم منو بیاد شعر زمستون، سروده اخوان انداختی
    بخشی از شب سرد زمستانی ام در منچستر را ساختی حمید رضا
    دلم برای نوشته هات تنگ شده. بنویس



    زمستون
    تن عريون باغچه چون بيابون
    درختا با پاهای برهنه زير بارون
    نميدونی تو که عاشق نبودی
    چه سخته مرگ گل برای گلدون
    گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه
    واسه هم قصه گفتن عاشقانه
    چه تلخه
    چه تلخه
    بايد تنها بمونه قلب گلدون
    مثل من که بی تو
    نشستم زير بارون زمستون
    زمستون
    برای تو قشنگه پشت شيشه
    بهاره زمستونها برای تو هميشه
    تو مثل من زمستونی نداری
    که باشه لحظه چشم انتظاری
    گلدون خالي نديدي
    نشسته زير بارون
    گلای کاغذی داری تو گلدون
    تو عاشق نبودی
    ببينی تلخه روزهای جدايی
    چه سخته
    چه سخته
    بشينم بی تو با چشمای گريون

    سبز باشی امروز و هر روز

    ReplyDelete
  4. فروغ
    اينجا كه هنوز زمستان است
    ؟!

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو