هنگامی که در یک روز سرد زمستانی پستچی می کوبد به در که کارتی را از دوستی به تو برساند که در آن سوی اقیانوس ها و کوه ها روزگار می گذراند، اشک شوق ات سرازیر و روزت غرق امید می شود که هنوز بعد از پانزده سال او هست تا گرمی بخش لحظات سرد و خاموش غربت نشینی ات باشد، هنوز بیاد دارد گل نرگس را بسیار دوست داری و هر سال، زمستان تو را، با فرستادن این نرگس ها گرم محبت بی دریغ خود می نماید... برای دخترکش آرزوی بهبودی کامل دارم و از همین جا به نازنینم زیباترین درود ها را می فرستم
نوروزت پیوسته خجسته باد
________________ این پست را تقدیم به تو می کنم که پیوسته بیادتم ____________
No comments:
Post a Comment
لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو