25/02/2012

دلکت شاد پسرکم


از این روزگار چه نصیب بردی 
پسرکم
...
زمستان تمام خواهد شد
و 
بهار خواهد آمد
اما 
به دلک غمزده تو 
کدامین بهار  در راه 
گل لبخند و امید و شادی خواهد نشاند 
نازنینم

24/02/2012

بخش کوچکی از شعر آخر شاهنامه




...

ما
فاتحان قلعه های فخر تاریخیم
شاهدان شهرهای شوکت هر قرن
ما
راویان قصه های شاد و شیرینیم
قصه های آسمان پاک
نور جاری، آب؛
قصه های خوش ترین پیغام
از زلال جویبار روشن ایام
قصه های بیشه انبوه، پشتش کوه، پایش نهر
قصه های دست گرم دوست در شبهای سرد شهر
ما
کاروان ساغر و چنگیم
لولیان چنگمان افسانه گوی زندگیمان، زندگیمان شعر و افسانه
ساقیان مست و مستانه
...
زنده یاد اخوان ثالث

20/02/2012

دلم تنگ بهار است



در انبوه این سرمای طاقت فرسا 
دلم بهار می خواهد و تنگ فرداها ست
بهار نیامده
بهار های در راه
...

15/02/2012

امروز هم تمام شد


امروز هم تمام شد. مثل همه روزهایی که یک روز تمام شدند، امروز هم به پایان رسید.  روزهای تمام شده. خاطرات فراموش شده. همه چیز یک روز تمام می شوند. یک روز می آید که 
...
امروز هم تمام شد
...


Thanks god for the angles in my life!

14/02/2012

روز تولدم



شمعی  برای من
شمعی برای تو
شمعی برای همه آن ها 
که در این روز، بدنیا اومدن
شمعی برای همه آن ها
 که در چنین روزی، از دنیا رفتند
شمعی برای من
شمعی برای تو





یه سالی اومده بود از پس سال های دراز زندگیم که تلخ تر از همه شون بود
صبح روز تولدم بود، به محض این که از خواب بیدار شدم شمعی برای خودم روشن کردم
کارهامو انجام دادم و رفتم اداره
وقتی برگشتم با چشم های قرمز مادرم و بسته کادوی او روبرو شدم
بهم گفت چرا فکر کرده بودی که روز تولدت رو فراموش کردم؟ 
از صبح که رفته بودم اداره به حال تنهاییم گریه کرده بود تا لحظه ای که برگشته بودم
... 

گاهی روزها اون قدر تلخ می شه که لبخند ها رو  نمی بینیم
گاهی هم اون قدر تلخ که لبخند نمی زنیم
من یه آدم سیاسی نیستم
اما به سیاسیون احترام می گذارم
و
دوستشون دارم
چون برخی شون زلالند و خالص
...
رنج می کشند
 و
حبس های طولانی رو تحمل می کنند
...



05/02/2012

بماند برای بعد


عمرت دراز باد به شادمانی هر آن چه که آینه
انعکاس علامت به علاقه آدمی ست
یعنی دعای من است این
که عشق
امید آرامش ما باشد به ما زران
...

عمرت دراز باد دوست من
یک لحطه حوصله کن
در کج و پیچ این همه بی راهه
دستم را بگیر
این باد گزنده
فرمان از حضور سلیمان نمی برد
____________
سید علی صالحی