24/02/2012

بخش کوچکی از شعر آخر شاهنامه




...

ما
فاتحان قلعه های فخر تاریخیم
شاهدان شهرهای شوکت هر قرن
ما
راویان قصه های شاد و شیرینیم
قصه های آسمان پاک
نور جاری، آب؛
قصه های خوش ترین پیغام
از زلال جویبار روشن ایام
قصه های بیشه انبوه، پشتش کوه، پایش نهر
قصه های دست گرم دوست در شبهای سرد شهر
ما
کاروان ساغر و چنگیم
لولیان چنگمان افسانه گوی زندگیمان، زندگیمان شعر و افسانه
ساقیان مست و مستانه
...
زنده یاد اخوان ثالث

No comments:

Post a Comment

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو