یک روز آمد از پس روزهای بی شمار که دست باد تمام مهر مرا به تو به یغما برد، می دانم؛ بعد از آن هر سال بهاران، هنگامی که برگ های کوچک درختان نارون، با آهنگ خوش نواز باد، عاشقانه، می رقصند، تو را، احساس می کنم، اگر چه حس تلخی باشد اما به جانم نشسته است؛
وقتی لذت می بری، فقط میتوانم بگویم:گوارای وجود
ReplyDeleteفروغ
ReplyDeleteچرا مطلب رو نمی شه توی فیس بوک به اشتراک گذاشت؟