سه روزه که تو کما هستم، تو خونه که راه می رم، مرتب می خورم این ور و اون ور، تا اومدم به مسافرها عادت کنم برگشتند ایران، خودمو با دیدن فیلم وبازی با نیکی سرگرم کردم. هنوز گیجم. باید برگردم، برگردم پیش خودم، عمرم تو این رفت و اومدها داره تموم می شه؛
از همه تون ممنونم که برام نظر گذاشتید و همراه شادی من بودید، این قدر خوبید که احساستون برام حکم برگ های بارون زده رو داره. این عکس تقدیم همه تون