آهنگ خیلی قشنگی بود. البته من اسپانیایی بلد نیستم ولی آهنگش همراه با عکسهایش به دل می نشست . با خواننده ای بنام ( رن) هم آشنا شدیم. به سبک ( ویکتور خارا ) می خواند. سه چهار ترانه اش را پشت سر هم گوش کردم.قشنگ بودند
می بینی فروغ عاشق شدن و همیشه لطیف بودن چقدر خوبه ! می بینی در دنیایی که پر از دروغ و ریا کاری است می توان پرنده بود .می بینی فروغ اگر آدمی خودش بخواد می شود همه ی اطراف را خوب دید و کاری به هیچ چیز نداشت .با دخترت و با همسرت خوش باش .خیلی لطیفی دختر ! روز خوبی داشته باشی .راستی این جا دارد باران می بارد در شهر شما هم کف خیابان کنار خانه ات خیس شده یا که نه ؟
آقای عبادی منو یاد این شعر ویکتور خارا انداختید ...
پروانه ها پرواز می کنند سوسک ها جیر جیر می کنند پوستم سیاه می شود و خورشید می سوزاند می سوزاند، می سوزاند عرق، تن مرا شیار می دهد و من زمین را شیار می دهم بی لحظه ای تحمل به خود می گویم هر گز دیر نخواهد بود کبوتر پرواز خواهد کرد پرواز خواهد کرد همچون یوغ محکم مشت هایم، امید را نگاه می دارد امید به این که همه چیز تغییر خواهد کرد
Rosalino Cellamare در ضمن خواننده ایتالیایی ست ممنون که سر می زنید
هادی این جا هم بارون میاد، صبح تو حیاط لباس پهن کردم و بعد مجبور شدم همه رو جمع کنم لطافت بارون همیشه تماشائیه
فروغ ! ولی من لباس هایم را جمع نکردم و در زیر باران روی زمین پر از سبزه نشستم و آرزو کردم دوباره عاشق شوم .فرقی هم نمی کند عاشق چه کسی ! دست هایم را کاسه کردم و وقتی پر از آب باران شد به صورتم پاشیدم تا از رویا بیدار شوم
فروغ عزیز. متاسفانه سرعت اینترنت در اینجا خیلی پایین هست. نتوانستم کلیپ را ببینم. وبلاگ عکس هم یکی تازه هست. اون قبلیه نیست. گفتم شاید دوباره با عکاسی حال وهوام عوض بشه .ممنون
سلام فروغ عزیزم زیبا بود خیلی موفق باشی ممنون که برام کامنت گذاشتی و به حرفم توجه کردی من براتون دعا می کنم به قول دیاکوی خوبم می کفت :تنها کاری که از دست تو دختر تنها بر می آد دعا کردنه دلم خیلی براش تنگ شده ببخشین دلم گرفته بود ناراحتتون کردم خدا نگهدارتون
http://westernwall.blogspot.com/ این جا می تونی بینی فروغ جان راستی شاید سری به شهر تاریخ و جغرافیا زدم .تو همیشه مرا لوس می کنی از تعریف هایت .ممنون که به من انرژی می دهی .شب خوبی با خانواده ات داشته باشی رفیق
aalie روزی همراه با یک دوست در صحرا قدم می زدیم. چیزی در افق می درخشید. هر چند می خواستیم به سمت دره برویم ولی مسیرمان را به سمت آن درخشش عوض کردیم. تقریبا یک ساعت زیر افتابی که مدام گرمتر می شد راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم فهمیدیم یک بطری خالی آبجوست که شاید سالها آنجا افتاده بود . چون صحرا گرمتر شده بود از رفتن به دره منصرف شدیم. فکر کردم : چندبار بخبطر درخشش کاذب راهی دیگر ، از پیمودن راه خود باز ماندیم ؟! اما باز فکر کردم : اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم ، چطور میفهمیدیم درخششی کاذب است؟؟؟!!! " پائولو کوئیلو-مکتوب2
آهنگ خیلی قشنگی بود. البته من اسپانیایی بلد نیستم ولی آهنگش همراه با عکسهایش به دل می نشست . با خواننده ای بنام ( رن) هم آشنا شدیم. به سبک ( ویکتور خارا ) می خواند. سه چهار ترانه اش را پشت سر هم گوش کردم.قشنگ بودند
ReplyDeleteمی بینی فروغ عاشق شدن و همیشه لطیف بودن چقدر خوبه ! می بینی در دنیایی که پر از دروغ و ریا کاری است می توان پرنده بود .می بینی فروغ اگر آدمی خودش بخواد می شود همه ی اطراف را خوب دید و کاری به هیچ چیز نداشت .با دخترت و با همسرت خوش باش .خیلی لطیفی دختر ! روز خوبی داشته باشی .راستی این جا دارد باران می بارد در شهر شما هم کف خیابان کنار خانه ات خیس شده یا که نه ؟
ReplyDeleteآقای عبادی
ReplyDeleteمنو یاد این شعر ویکتور خارا انداختید
...
پروانه ها پرواز می کنند
سوسک ها جیر جیر می کنند
پوستم سیاه می شود
و
خورشید می سوزاند
می سوزاند، می سوزاند
عرق، تن مرا شیار می دهد و من
زمین را شیار می دهم
بی لحظه ای تحمل
به خود می گویم
هر گز دیر نخواهد بود
کبوتر پرواز خواهد کرد
پرواز خواهد کرد
همچون یوغ
محکم مشت هایم، امید را نگاه می دارد
امید به این که همه چیز تغییر خواهد کرد
Rosalino Cellamare در ضمن
خواننده ایتالیایی ست
ممنون که سر می زنید
هادی
این جا هم بارون میاد، صبح تو حیاط لباس پهن کردم و بعد مجبور شدم همه رو جمع کنم
لطافت بارون همیشه تماشائیه
ممنون از شما
ReplyDeleteفکر می کردم به زبان اسپانیایی می خواند. چه سایت قشنگی هم دارد. حیف که نمی دانم چی نوشته
ممنون از شعر ویکتور خارا
فروغ ! ولی من لباس هایم را جمع نکردم و در زیر باران روی زمین پر از سبزه نشستم و آرزو کردم دوباره عاشق شوم .فرقی هم نمی کند عاشق چه کسی ! دست هایم را کاسه کردم و وقتی پر از آب باران شد به صورتم پاشیدم تا از رویا بیدار شوم
ReplyDeleteفروغ عزیز. متاسفانه سرعت اینترنت در اینجا خیلی پایین هست. نتوانستم کلیپ را ببینم.
ReplyDeleteوبلاگ عکس هم یکی تازه هست. اون قبلیه نیست. گفتم شاید دوباره با عکاسی حال وهوام عوض بشه .ممنون
سلام فروغ عزیزم زیبا بود خیلی موفق باشی ممنون که برام کامنت گذاشتی و به حرفم توجه کردی
ReplyDeleteمن براتون دعا می کنم
به قول دیاکوی خوبم می کفت :تنها کاری که از دست تو دختر تنها بر می آد دعا کردنه
دلم خیلی براش تنگ شده
ببخشین دلم گرفته بود
ناراحتتون کردم
خدا نگهدارتون
من باز هم یادم رفت اسمم رو بذارم من کامنت قبلی رو زدم آرزو هستم دوستدار شما و یه عزادار ابدی
ReplyDeletehttp://westernwall.blogspot.com/
ReplyDeleteاین جا می تونی بینی فروغ جان راستی شاید سری به شهر تاریخ و جغرافیا زدم .تو همیشه مرا لوس می کنی از تعریف هایت .ممنون که به من انرژی می دهی .شب خوبی با خانواده ات داشته باشی رفیق
http://www.youtube.com/watch?v=WAbUHU3MStk
ReplyDeleteکلیپ قشنگیست . اگر چه معنی شعرهایش را نمی دانم .
ReplyDeleteشهربانو
aalie
ReplyDeleteروزی همراه با یک دوست در صحرا قدم می زدیم. چیزی در افق می درخشید. هر چند می خواستیم به سمت دره برویم ولی مسیرمان را به سمت آن درخشش عوض کردیم. تقریبا یک ساعت زیر افتابی که مدام گرمتر می شد راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم فهمیدیم یک بطری خالی آبجوست که شاید سالها آنجا افتاده بود . چون صحرا گرمتر شده بود از رفتن به دره منصرف شدیم.
فکر کردم : چندبار بخبطر درخشش کاذب راهی دیگر ، از پیمودن راه خود باز ماندیم ؟!
اما باز فکر کردم : اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم ، چطور میفهمیدیم درخششی کاذب است؟؟؟!!! " پائولو کوئیلو-مکتوب2