باران می بارد، نگاه آسمانی گل ها، پنجره روشن، در بسته، چشمان خیس من روی برگ های سبز درخت کهن اقاقیای باغچه همسایه، خودخواهی حاکمان قدرت، تقه های بلند پستچی بر در، هیاهوی باد لابلای خوشه های تمشک روی پرچین خانه، رویش دوباره من، فراری ها، دوشنبه ها، خستگی روزانه، زنگ تلفن، رز قرمز باغچه، جسمی ناتوان، اندیشه ای فراخور مصلحت، از دست دادن ها، سه شنبه ها
گفتگویی خاموش؛
غم ندیدن خانه، فراموشی پرواز آخر درنا، پرداخت هفتگی پول آب، برق، گاز، تلفن، تلویزیون، مالیات، بیمه و قسط نوای محزون سه تار، لذت دیدار چشمانی عاشق، صدای جوجه پرستوهای مشتاق پرواز زیر شیروانی، سنگ صبور بودن، امید رویش پیچک نیلوفر تازه کاشته شده از دل خاک، پیگیری همیشگی اخبار ایران و جهان، دیدن هر روزه ساقه نورس بنفشه های جوان، غرور و تواضعی دروغین؛
خنده ای کمرنگ، پختن و روفتن و شستن، جسد های افتاده بر خاک، پارک سبز و بزرگ شهر، ساختمان های مدرن چهارشنبه ها، حسرت در آغوش کشیدن هر آن که دوستش می داری، باز شدن چشمان خواب آلود کودک دلبند، قطره اشکی از روی دلتنگی سالیان رفته، زباله ها، گذران لحظه ها و دقایق زندگی، گذشت شنبه ها، سکوت، فروشگاه ها و اجناس نو و رنگین، زندانی ها، خانه های تاریک و قدیمی، نگاه های سرد و تهی، لبخندی مصنوعی، هویت های مخفی، خواندن ترانه ای، یاد آوری دوستان، پنجشنبه ها، ترس و اوهام، انتظار خبری از ایران، پرداختی های عقب افتاده، خرابه ها، جمعه ها، دل تسلائی، رفتن، قهقهه بلند من، شمع های خاموش گورستان، پرواز دسته جمعی کلاغ ها، یک شنبه های فراری، خرید هفتگی، عکس های وطن، زمزمهً شعری؛
هنوز باران می باردposted by فروغ at 1:03 AM 31 comments links to this post
No comments:
Post a Comment
لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو