25/04/2016

طلوع من


هر روز که لبخند خورشید را می بینم، منتظر ماه می مانم تا در آسمان شب، پرچم دار سپیده دمان کند مرا  


17/04/2016

فاجعه


فاجعه است اگر یک زن به سکوت و خموشی خود عادت کند



04/04/2016

رویا


رویا پنجره ای ست که هر لحظه رو به قلبم باز می شود
بی هیاهو
ساکت
آرام
بی خدشه
...



غرور من


فجایع زندگی ام را، حوادث تلخی را که بر من رفت، هرگز فراموش نمی کنم به این خاطر؛ مبادا از یادم برود که چقدر صبور و منعطف بودم در طول عمرم، هرگز ناراستی ها را از یاد نمی برم تا آن ها که موجبش بودند تصور نکنند من آدم فراموش   خاطری هستم. از فراموش خاطران و مسببان این فجایع دوری کرده و خواهم کرد به خاطر این که دیگربه چشمم نمی آیند
مغرورم و به غرور انسانی خود می بالم
مغرورم به فجایع زندگیم
هم آن ها که بنیادم را برکندند و کمر به نابودی ام بستند
مغرورم به آن ها که از من، مرا ساختند
مرا 


01/04/2016

سیزده بدر


چهاردمین سال دوری از خانه. دور از شهر. دور از قبیله
سیزده تون بدر 
خانه تان آبی
زندگی تون شاد