ای آسمان
تمام قوایم را جمع می کنم تا دوباره سرپا بایستم
انگار هنوز کار من با این دنیا، تمام نشده است
حس غریب و باریکی ست، حس خوشبخت بودن
در سایه ابرهایت که می ایستم مهجورتر می شوم
بیگانه ام با خود
با تو
با تمام جهانم
من، خود را در آینه می بینم
و
خودم را بیاد نمی آورم
من زود فراموش می شوم
___________
فروغ صابر
No comments:
Post a Comment
لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو