12/11/2013

زرد، سرخ، آبی










زرد، سرخ، آبی
رنگ واژه های تو بودند 
روی موهایم دست می کشیدی و گل برگ گل شمعدانی می گذاشتی میان دفتر خاطراتم
زرد، سرخ، آبی
پیراهن چین دار سبزم را "نفیسه"، دختر همسایه مان، به غارت چشمان خود برد وقتی دیگر نیامدی مهربان. مهربان دیروز
کوچه باریکی بود 
کرم ها همهً سیب های گلاب کنار دیوار شمالی را خورده بودند
بن بست آن کوچه، خاطره های تو را ویران می کرد وقتی آخرین نفس های "وفا"، ریخت روی دامنم؛ آن روز، زیر درخت گردو
روی دیوار سیمانی کنار رودخانه پنجه خونین خشک شده "بهمن"، قلبم را هر روز می کاوید وقتی می رفتم تا برای مشق های ننوشته ام از بازار، مداد و پاکن بخرم
زرد، سرخ ، آبی
آفتاب شمالی دیگر گرمم نمی کرد وقتی تو نبودی در انبوه رهگذران دیروز
تو عبور کرده بودی


No comments:

Post a Comment

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو