شرقی غمگین
--------------------
ای شرقی غمگین
وقتی آفتاب تو رو دید
تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید
شب راهشو گم کرد
تو گیسوی تو گم شد
آفتاب آزادی از تو چشم تو خندید
ای شرقی غمگین
تو مثل کوه نوری
نذار خورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی
مثل دریا مغروری
نذار خاموشی جون بگیره
ای شرقی غمگین
بازم خورشید در اومد
کبوتر آفتاب
روی بوم تو پر زد
بازار چشم تو پر از بوی بهاره
بوی گل گندم تو رو بیاد من میاره
ای شرقی غمگین
زمستون پیش رومه
با من اگه باشی
گل و بارون کدومه
آواز دست ما می پیچه تو زمستون
ترس از زمستون نیست که آفتابش لب بومه
-----------------------
ایرج جنتی عطایی
No comments:
Post a Comment
لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو