دوستان عزیزم سلام و به امید دیداری دوباره
_____________________
روزها می گذرند، شب ها پی در پی جا عوض می کنند، ابرهای آسمان خودنمایی می کنند، ماه پیدا و گاه پنهان می درخشد، خورشید زرد فام، مهربانانه تسلی می دهد، باران می بارد و نیمی از سخاوت خود را به زمین می بخشد، پاییزی دوباره، فصل همه یادداشت های نیمه تمام جوانی، نوجوانی زودگذر، چراغ ها، سوسو زنان در دور دست خیال شب، پنداری گیسوان دخترکی را می بافند که چشمهایش، تنها صدا را می شناسد، وطن برایم همیشه یادآور دلبستگی ها بوده، شیرین ترین و دلپذیر ترین خاطره های عمرم و مهربان ترین حس عمیق دوست داشتن؛ چشم هایم را می بندم و تمام جان و روحم را به میزبانی آسمان ایران می سپارم؛
forough aziz,
ReplyDeleteey kash ashk be man in mohlat ro midad ta didegane roshani ro ba to be vatan beferestam.
iran vase man ham sarzamine shirintarin va zibatarin lahazate zendegie.
khosh bashi azizam
فروغ جان برایت ایام خوشی در وطن آرزو می کنم . جای ما نیز آن آب و خاک را زیارت کن .
ReplyDeleteشهربانو
سلام فروغ عزیز.
ReplyDeleteمی دونم که تو هم مثل من با اومدن پاییز انگار به نوعی دوباره متولد میشی، من که اولین بارون پاییزی رو هفته پیش تو سرمای پاییزی دماوند دیدم و کلی ذوق کردم.برای تو هم آرزوی لذت بردن از روزهای پاییزی رو دارم که حتما هم همین طوره.مهین(قاصدک)
سلام
ReplyDeleteبوي هجرت مي آيد
؟
؟
؟
؟
؟
چقدر خسته ام.... خیلی خسته... خسته تر از جنوب.... خسته از تمام شرجی های کارون.... دلم گرفته فروغ.... خیلی وقت است نمی توانم بنویسم.... گرگ و میشم تنها مانده است.... صفحه به صفحه اش.... اگر توانستی دعایی کن مرا... خواهری کن مرا.... مطالبت زیباست فروغ.... پیروز باشی....
ReplyDeleteمن منتظرم هنوز... تماسی برقرار نشده است هنوز... مثل سال قبل نشود
ReplyDeleteنازنینم.فروغ جان ....بی نهایت زیبا مینویسی.عزیز دلم خیلی خوب حستو منتقل میکنی.خیلی ...خیلی
ReplyDeletepayedaar baashi nazanin !
ReplyDeletesalam foroghe aziz va mehraban. mamnoon az inke hamishe be man sar mizani
ReplyDeleteسلام...من بعد یه مدت برگشتم حالا شما رفتی...به سلامتی ایشالله بر می گردین امیدوارم که ایام خوشی رو اینجا سپری کنین.جالبه اونایی که اینجان آرزوی رفتن از اینجا رو دارن اوناییم که مثه شما خارج از اینجان آرزوی برگشت به اینجا رو دارن.برگشتنی حتما بیا پیشم خوشحال میشم.تا بعد
ReplyDeletemovafagh bashi va hesabi khosh begzaran
ReplyDeleteman har bar ke iran hastam doost daram sariyan barhardam, ama vaghti kharje az ira hastam, baghiye toole sal ra arezo mikonam ke hata yek saniye iran basham
دلمون تنگ شده برات پس کی برمیگردی آخه؟
ReplyDeleteسلام فروغ عزیز
ReplyDeleteخیلی وقته بهت سر نزدم
بذار به حساب مشغولیت تو این شهر بی در و پیکر و دود زده تهران
ولی هر دفعه میام تو بلاگت، بوی خوبی به مشامم میرسه
مثل بوی خوش هوای مرطوب و دوست داشتنی...مثل هوای بارون زده ی این روزهای تهران
کجائی فروغ جان.سراغی از من نمیگیری.کلی حرف دارم باهات بزنم اما هر چی منتظر میشم نمیای.
ReplyDeleteچند روز پیش بارون شدیدی میومد و من پای پیاده تو یکی از خیابونای تهران همه اش به یادت بودم. و کلی به یاد تو قدم زدم تا شاید از اون راه دور به روحت الهام بشه و دلتنگی هات برطرف بشه
salam forough jan
ReplyDeletekheili delemoon barat tang shode. kash zoodtar bargardi. kheili kheili kheili jaye khalit peidast. makhsoosan vase man.
zoodtar bia ...
درود بر فروغ گرامی .حالت چطوره.بارها با دیدن پیام ها و احوالپرسی هات دلگرمم کردی و همش از این خشنود بودم و هستم که حداقل دوستانی دارم که در هر جا باشند منو به یاد دارند.پوزش منو پذیرا باش که در جواب پیامهات ، حرفی نزدم.بارها آمدم اما ساکت برگشتم.فکر می کنم به این سکوت و ساکت بودن نیاز داشتم.امیدوارم که هر جا باشی پیروز باشی.
ReplyDeleteوطن همیشه شبیه احساس یک مادر با تمام حسهای مادری بوده است.... تا زمانی که در دستانش نفس می کشی قدرش را نمی دانی... اما همین که دور می شوی دلت می خواهد از جا کنده شود.... همه ی دنیا را به آسمان پر مهر ایران می سپارم.....
ReplyDeleteکجائی فروغ.واقعا نگرانتم
ReplyDeleteسلام همسایه ی همیشگی ام
ReplyDeleteنبودم ! برای ده ماه ، نبودم !
حالا که برگشتم و کلبه ام را صفایی دادم تشریف بیاورید برای یک استکان شعر به یاد قدیم . . .
اگر باشی . . . تو و همه ی همسایه ها ، شاید دوباره کلبه ام رونق بگیرد
منتظرت هستم
با سپاس
حمزه صالحی - شاعرانه های یک آه دم -