...
از زهرا نوری عزیزم ممنونم که یه سوژه بهم معرفی کرد تا راجع به اون بنویسم. زهرا جان، از هفت آرزوی محال گفتی و هزاران آرزوی محال به ذهنم آمد و رفت. ممنونم که به ذهن خسته ام کمک کردی؛ هفت آرزوی محال من به ترتیب؛
نبودن هیچ فقیر و گرسنه ای در دنیا؛
حذف همه زندان ها و قفس های دنیا؛
دیدن دوباره پدرم. ( پدرم چند سال قبل از این دنیا سفر کرد و رفت. می دانم از محالات است که دوباره این جا و در بین مردمان و در خانه خودم او را ببینم و ازاو پذیرایی کنم، همیشه می گفت فروغ دست پختت خیلی خوشمزه است، یاد آخرین جوجه کبابی که با زعفران و آب لیمو برایش پختم به خیر، بعد که دکتر آمد گفت به هیچ عنوان نباید زعفران بخورد از خودم خیلی خجالت کشیدم. می خواستم خود شیرینی کنم تا دوباره پدرم از من تعریف کند و بتواند دو قاشق هم شده غذا بخورد)؛
نبودن هیچ فقیر و گرسنه ای در دنیا؛
حذف همه زندان ها و قفس های دنیا؛
دیدن دوباره پدرم. ( پدرم چند سال قبل از این دنیا سفر کرد و رفت. می دانم از محالات است که دوباره این جا و در بین مردمان و در خانه خودم او را ببینم و ازاو پذیرایی کنم، همیشه می گفت فروغ دست پختت خیلی خوشمزه است، یاد آخرین جوجه کبابی که با زعفران و آب لیمو برایش پختم به خیر، بعد که دکتر آمد گفت به هیچ عنوان نباید زعفران بخورد از خودم خیلی خجالت کشیدم. می خواستم خود شیرینی کنم تا دوباره پدرم از من تعریف کند و بتواند دو قاشق هم شده غذا بخورد)؛
پرواز با بالن به تنهایی و صعود به بالاترین ارتفاع ممکن؛
غواصی دراعماق دریاها و اقیانوس ها و دیدن یک پری دریایی؛
موتور سواری با سرعتی سرسام آور در یک جاده کوهستانی؛
زندگی کردن با حیوانات به صورت گروهی، جایی که هیچ انسانی نباشد، دوست شدن با آن ها و وارد شدن به دنیای واقعی شان؛
قلمت همواره سبز باد زهرا عزیز؛
غواصی دراعماق دریاها و اقیانوس ها و دیدن یک پری دریایی؛
موتور سواری با سرعتی سرسام آور در یک جاده کوهستانی؛
زندگی کردن با حیوانات به صورت گروهی، جایی که هیچ انسانی نباشد، دوست شدن با آن ها و وارد شدن به دنیای واقعی شان؛
قلمت همواره سبز باد زهرا عزیز؛
...
، " داستان " بی
از علی اشرف درویشیان
عجب آرزوی های شیرینی...انصافا شنیدنشون هم جذاب بود.
ReplyDeleteسلام مرسی از لطفت که گاهی به من سر می زنی. و من رو به بزرگی خودت می بخشی
ReplyDeleteآرزوهای محالت را خواندم و برای آمرزش روح پدرت دعا کردم.
آساره
سلام آرزوهات رو دوست دارم. البته به نظرم همه اونا محال نیستن.
ReplyDeleteفروغ جان ارزوهای زیبایی داری گرچه که بعضی هاش محال نیستند. گفتی پرواز با بالن...امروز با فیروزه حرف میزدم صحبت از پرواز با بالن شد. سفر بعدی دانمارک و سوئد هست با پرواز بر فراز استکهلم در بالن. بیا با هم بریم.
ReplyDeleteسلام فروغ جان
ReplyDeleteقول می دم بیای پیشم موتور سواری و غواصی و براورده کنم اما پری دریایی و قول نمی دم
و ارزو بر جوانان هم عیب نیست:)در ضمن اینجا هم می تونی البته نه تمام حیوانات بلکه فقط با میمونها زندگی کنی و از دستشون انقدر بخندی که تمام غمهات یادت بره. فروغ خیلی دوستت دارم گویی که سالهاست می شناسمت
فروغ جان میتونی بیای دانمارک پری دریایی رو روی یه سنگ خوشگل بغل دریا ببینی ....احتیاج نیست زیز آب هم بری :-)...تازه دختر همسایه رو هم میتونی بغل پری دریایی ببینی:-)
ReplyDeleteآرزوهات نشون میده که عاشق تجربه های جدید و عاشق زندگی هستی ....آرزوهایی که به نظرت محالند رو خدا برآورده کنه
این محال که به آرزو وصل میشه ، غصهدارم می کنه. امیدوارم سال جدید برات یه دنیا خوشی بیاره.
ReplyDeleteچه ایده جالبی
ReplyDeleteوسوسه شدم من هم بنویسم
آرزوهای من هم تا حدی شبیه توست....نوروز تو هم مبارک هرچند دیر شده
ReplyDeleteفروغ عزیزم
ReplyDeleteدوتای اولی که کمی تخیلی بود اما من برای برآورده شدنش آمین بلندی می گویم
عزیز دل آرزوهایت چقدر از جنس زندگی است و چه خرسندم می کند خواندنش
آخری هم کنایه بود انگاری
ممنون که دعوتم را اجابت کردی که هر بهانه ی برای نوشتن را دوست می دارم.
شرمنده می کنی عزیز همیشه مرا
سلام
ReplyDeleteمن پري كوچك غمگشني را مي شناسم كه دلش را در يك ني لبك چوبي ممي نوارد آرام آرام
آرزو دارم جايزه نوبل بگيرم
آرزو دارم مثل بچگي هام مي تونستم بزنم زير گريه
آرزو دارم از خيابون مصلي بگذرم و هزار بار لبخند اون رو بغل كنم
آرزو دارم تو فروغ عزيز به آرزوت برسي
.
راستي نمي دونم گفتم يا نه من يه وبلاگ ادبياتي زدم كه اسمش هفت سيب با آدرس
7sib.blogspot.com
موفق باشي
فروغ جان آرزوهای قشنگی داری کاش آدم میتونست به همه آرزوهاش برسه . کاش یک روزی با هم بریم دانمارک سراغ دختر همسایه و با هم بریم دیدن پری دریائی
ReplyDeleteشهربانو
cheghadr ziba va ghashang
ReplyDelete