08/03/2014

قدم های آهسته بهار


روزهای من در پارک
هوا هنوز سرد است
و 
بهار در راه است
 قدومش مبارک









1 comment:

  1. سلام
    آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود / آمد ندای آسمان تا مرغ جان پران شود / هم بحر پر گوهر شود هم شوره چون گوهر شود / هم سنگ لعل کان شود هم جسم جمله جان شود / گر چشم و جان عاشقان چون ابر طوفان بار شد / اما دل اندر ابر تن چون برقها رخشان شود / دانی چرا چون ابر شد در عشق چشم عاشقان / زیرا که آن مه بیشتر در ابرها پنهان شود / ای شاد و خندان ساعتی کان ابرها گرینده شد / یا رب خجسته حالتی کان برقها خندان شود / زان صد هزاران قطره ها یک قطره ناید بر زمین / ور زانکه آید بر زمین جمله جهان ویران شود / جمله جهان ویران شود وز عشق هر ویرانه ای / با نوح هم کشتی شود پس محرم طوفان شود / طوفان اگر ساکن بدی گردان نبودی آسمان / زان موج بیرون از جهت این شش جهت جنبان شود / ای مانده زیر شش جهت هم غم بخور هم غم مخور / کان دانها زیر زمین یک روز نخلستان شود / از خاک روزی سر کند آن بیخ شاخ تر کند / شاخی دو سه گر خشک شد باقیش آبستان شود / وان خشک چون آتش شود آتش چو جان هم خوش شود / آن این نباشد این شود این آن نباشد آن شود / چیزی دهانم را ببست یعنی کنار بام و مست / هرچه تو زان حیران شوی آن چیز ازو حیران شود (مولانا)

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو