14/02/2012

روز تولدم



شمعی  برای من
شمعی برای تو
شمعی برای همه آن ها 
که در این روز، بدنیا اومدن
شمعی برای همه آن ها
 که در چنین روزی، از دنیا رفتند
شمعی برای من
شمعی برای تو





یه سالی اومده بود از پس سال های دراز زندگیم که تلخ تر از همه شون بود
صبح روز تولدم بود، به محض این که از خواب بیدار شدم شمعی برای خودم روشن کردم
کارهامو انجام دادم و رفتم اداره
وقتی برگشتم با چشم های قرمز مادرم و بسته کادوی او روبرو شدم
بهم گفت چرا فکر کرده بودی که روز تولدت رو فراموش کردم؟ 
از صبح که رفته بودم اداره به حال تنهاییم گریه کرده بود تا لحظه ای که برگشته بودم
... 

گاهی روزها اون قدر تلخ می شه که لبخند ها رو  نمی بینیم
گاهی هم اون قدر تلخ که لبخند نمی زنیم
من یه آدم سیاسی نیستم
اما به سیاسیون احترام می گذارم
و
دوستشون دارم
چون برخی شون زلالند و خالص
...
رنج می کشند
 و
حبس های طولانی رو تحمل می کنند
...



2 comments:

  1. فروغ خانم تولدتان مبارک برایتان تندرستی و شادی آرزو مندم

    ReplyDelete
  2. مرسی حسین عزیز و نازنین

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو