30/01/2011

اعتماد سخت است؟

مایلیم به همسایه مان اعتماد کنیم اما برای حفاظت خود مجبوریم درها را به روی او قفل کنیم؛ به همه می گوییم شما خیلی خوبید، ما شما را بسیار دوست داریم اما ما واقعا آن ها را دوست نداریم، به آن ها به ظاهر احترام می گذاریم نه با قلب هامان؛ ما به هیچکس اعتماد نداریم؛ جنگ ورزی و خشونت تاب و توانمان را گرفته، کوی و برزن این زمین از ظلم و بیداد انباشته شده است و کو دادستانی که عادلانه به داد خواهی نشسته باشد؟  

2 comments:

  1. فروغ جان خانه دلم را نورانی کردی.
    امدنت بی نهایت خوشحالم کرد.مرا به یاد دیرینه ها انداخت
    شاد باشی مهربان

    ReplyDelete
  2. چند بار این مطلب را خواندم و در آخر هم تنها نتیجه اش حسرت که چرا به این روز افتادیم و بعدش لعن و نفرینی بود که نثار دستانی نمودم که بذر بد بینی و نفاق را بینمان کاشت

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو