23/12/2008

جهان من همه آن چیزهایی است که تصورم را بال و پر می دهد، چگونه می توانم در دنیای تو زندگی کنم در حالی که تصورم از دنیای خود اندک است؟ به آن بیندیش که منتهای تصورت است، نه به قدر و اندازه دنیای من بلکه به قدر و قیمت آن چه باید باشد. جهان من هر چه برای تو بزرگ باشد به بزرگی تصور تو نیست، همواره بکوش تا بزرگ و پهناور شوی در وسعت دید و عمل به قدر کفایت، نه آن چه که تو را خوشنود می سازد بلکه همان که در جوهره خویش، خود و دیگران را خوشنود می سازد، دیگران، حتی آن ها که تصوراتی باطل و غلط دارند

6 comments:

  1. فروغ جان لذت بردم.... بعد از مدتها دوباره نوشتم.... از جنوب و خستگیهایش.... گرگ و میش من و تو منتظر نظرات سبز توست....

    ReplyDelete
  2. سلام فروغ جان
    مثل همیشه زیبا نوشتی

    ReplyDelete
  3. فروغ جان!وحید هستم... همیشه از نظرات سبزت ممنونم..... می خوام یه خواهشی از شما بکنم
    ... در حد چند سئوال البته اگر زحمتی نیست
    یکی از دوستان من تا چند ماه دیگر برای ادامه تحصیل به لندن می آید.
    حرفها و حکایتهای زیادی شنیده است که حسابی نه دل او را خالی کرده است.
    می خواستم لطف کنی اگر می توانی راهنمایی کنی تا از نگرانی در بیاید... و آخرین خواهش... اگر می دانی که فراخوان بین المللی داستان نویسی کودک هست... محبت کن و برایم بفرست.... ممنونم.... تا همیشه سبز باشی....

    ReplyDelete
  4. فروغ جان سلام... وحید هستم.... اول از همه یک دنیا ممنون.... فروغ جان.... می خواهم بدانم که شرایط اجتماعی.... مردم... خرج و مخارج.... چرا که همراه ادامه ی تحصیل قرار است کار هم کند.... همین.... صمیمانه سپاسگذارم.....

    ReplyDelete
  5. سلام. چقدر خوب بود که بعد از چهار سال آشنایی صدای شما را شنیدم و چقدر بد که نتوانستم ببینمتان. بعد از اینکه رفتید تازه به این فکر افتادم اگر شما نمیتوانستید بیایید شما من چرا نیامدم تهران . به هر حال این هم یکی ددیگر ز فرصت سوزیهای من بود. تا آنجا که میدانم ایمیل یاهوی شما دچار مشکل بود. اگر ایمیل جدید تری در یاهو دارید برایم بفرستید. فروغ جان آرزوی سلامتی دارم خیلی زیاد

    ReplyDelete
  6. سلام . . . دوست قدیمی
    قدیمترها به " شاعرانه های یک آه دم " می آمدی
    باز هم بیا . . .
    باز هم
    بخوان
    و
    بگو . . .

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو