31/08/2007







صادقانه به هم مهر می ورزند، این رمز طبیعت است، به آن آگاه باشیم










احساس شعف می کنم
مغز من داره قربانگاه خاطرات و آدم های موذی می شه

آدم هایی که بی ریشه هستند، با تو حرف می زنند اما به قول شاعر طناب دار تو را می آویزند

14 comments:

  1. خدا نکنه برات طناب دار ببافن خانوم
    ضمنا عکسهای قشنگی گذاشتین

    ReplyDelete
  2. سلام
    دیشب خیلی سعی کردم عیدرو بهتون تبریک و شاد باش بگم ولی نشد .خط ها همهارور می داد.
    ولی به هر حال عید شعبان برشما و خانواده محترمتان مبارک باشد.
    داستان پیرمرد رو لذت بردم.
    ، تصور می کنم با یک ویرایش از مجموعه نوشته شده هات می شود یک مجموعه داستان کوتا خوب برای چاپ راهی بازار نشر کرد.
    بد نیست با نگاه خوبی دارید اگر بتونی کارعکاسی رو شروع کنی و از عکس های خودت استفاده کنید.
    تصور می کنم موفق باشید.

    ReplyDelete
  3. او...راستی داشت یادم می رفت -عکسی رو که برای هدر داستان پیرمرد استفاده کردید اشتباه تو سایت گذاشتین باید 180درجه بچرخه
    جسارت منو ببخشید.

    ReplyDelete
  4. داوود عزیز ممنونم از لطفتون
    اما جهت این عکس با مضمونی که در خود داره به همین شکل بوده
    اشتباهی رخ نداده
    باز هم از توجه تان ممنونم

    ReplyDelete
  5. از دست اين آدمها خلاص شديد كه احساس شعف مي كنيد؟

    ReplyDelete
  6. سلام فروغ عزیز من آرزو هستم از وبلاگ دیاکو می خواستم ازتون خواهش کنم که اگه قالب قشنگی دارید که مناسب تولد باشه برای من بفرستید تا تولد دیاکو رو توی وبلاگم جشن بگیرم
    سایتتون هم خیلی قشنگه فقط بین خودمون بمونه که براش سورپرایز باشه ممنون از کمکی که به من می کنید

    ReplyDelete
  7. آرزو جان
    خوشحالم از آشنایی باهات عزیزم
    پیشاپیش تولد دیاکو نازنین رو تبریک می گم، و برای تو و دیاکو روزهای خوب و شادی آرزو می کنم
    متاسفانه من قالب خاصی برای تولد ندارم، طرح های من فقط خلاصه می شه به چند عکس در خصوص تولد
    نمی دونم باید به چه وسیله باهات تماس داشته باشم ،من فقط ایمیل دیاکو عزیز و آدرس وب سایتش رو دارم
    لطفا راهنمایی ام کن
    مرسی عزیز

    ReplyDelete
  8. تو همیشه بی نظیر بود و هستی....

    ReplyDelete
  9. سلام خوبین شما ؟؟ کارامون زیاد شده ازتون دور افتادیم

    ReplyDelete
  10. گاهی رهایی از چیزهای بیخود و بی مایه باعث خوشحالی است . خوشحالم که وابستگی هایت را برای آنهایی میگذاری که ارزشش را دارند...و

    ReplyDelete
  11. فروغ جان ممنونم بسیار کامل و جامع و دلانگیز نگاشته بودید...
    من 23 سال دارم. می تونم بپرسم چراپرسیدید؟

    ReplyDelete
  12. سارا جان
    ممنونم عزیزم،حدسم در مورد سنت اشتباه بود. تو عزیز، احساس و کلام و فهمی بیشتر از سن و سال تقریبی ات نشان
    می دهی
    همواره موفق و شاد باشی

    ReplyDelete
  13. سلام فروغ عزیز.. چه زیبا بود.. هم عکس ها هم نوشته کوتاهت.. میبینم تازه به حرف من رسیدی.. آدما همدیگر را دوست ندارند و هر چی هست تظاهره ولی عشق حیوانات به یکدیگر و حتی به انسان بی شیله پیله و بدون قید و شرطه.
    من هم بروزم سر بزن.

    ReplyDelete
  14. اين نظر لطف شماست... از دوستي با شما بسيار ملذذ هستم...

    ReplyDelete

لحظه ها می شکنند در عبور سایه تو